و این مسئله به این علت است که تعریف هنر کلا نسبی بوده و در هر نقطه نظری به شکل خاصی تعریف شده است. به اعتقاد فرانسیس بیکن ، هنر ، نوعی انسان است که در طبیعت خلق شده است و با استفاده از ذکاوت ، دانش ، هوش نظری خود ، شکل طبیعت را تغییر داده و مواد خام اولیه را به اشیا با ارزش و مفید تبدیل کند . هنگل به نوعی دیگر هنر را تعریف می کند و در واقع ارزش و اعتبار هنر را بیشتر می کند . زیرا او برای ذهن خلاق هنرمند ارزش قایل بوده و اعتقاد دارد که هنر نوعی اندیشه است که بر ماده چیره می گردد . از نظر او انسان به عنوان بخشی از طبیعت محیط خارجی محسوب شده و به شدت تحت تاثیر نیاز های مختلف جسمانی و مادی می باشد به دلیل آنکه در طبیعت گوناگون دنیا زندگی می کند . به اعتقاد وی انسان تنها زمانی می تواند بالاتر از طبیعت عمل کند که خود بتواند چیزهای زیبا و خاص خلق کند و اینجاست که هنر پا به عرصه ی وجود می گذارد و زیبایی های خاص را به وجود می آورد . چرا که هنر زا ده ی روح بوده و یک هنرمند تنها زمانی می تواند موفق شود که از طبیعت پیروی کرده و از قید و بندهای دنیوی رها شده و به ذات طبیعت برسد . به اعتقاد دیگر فلاسفه ، هنر اینگونه تعریف می شود ، هنر تلاشی است برای خلق شکل آثار هنری مختلف . این آثار حس زیبایی پسندی ما را کاملا اقناع کرده و در جهت تعالی روح قدم بر میدارد . حس زیبایی دوستی انسانها وقتی اقناع می شود که به نوعی هماهنگی خاصی بین حس خود و ارتباطات بصری ایجاد کرده باشیم. فاکتورهای که باعث به وجود آمدن آثار هنری خاص و منحصر به فرد می شوند ،وجود تناسب بین عناصر مختلف از جمله حجم اشیا ، شکل ، سطح و رنگ ها می باشد . ترکیب متناسب کلیه ی این عناصر با هم خلق آثار هنری زیبا را رقم می زند. بعضی افراد هنر را از دید جامعه شنا سی و اجتماعی تعریف می کنند . به نقل از ارنست فیشر : هنر روزنه ی کوچکی است که انسان را به جهان پهناور وارد می کند . به گفته ی او هنر پدیده ایست که به قدمت بشر و وابسته به زمان می باشد و در واقع با خواسته ها و اندیشه های متفاوت در طول تاریخ مطابقت می کند . به اعتقاد او هنرمند نباید صرفا به خاطر دل خود هنر را خلق کند بلکه باید به نظر و سلایق دیگران نیز اهمیت دهد . در مقایسه با نگرش های تاریخی ، علمی و فلسفی ، نگرش های دیگر جنبه های هنری را به مذهب ارتباط داده و برای آن مانند مذهب یک هدف در نظر می گیرند . هنر تجلی روح انسان است و چیزی نیست که در حد تقلید از طبیعت نزول کند و عینیات دروغین و تصنعی ایجاد کند . زیرا تمامی آثار هنری که واقعیت فاصله دارد ، بسی زیباتر و منحصر به فرد می شود.