دوره یکساله dba هنرهای تجسمی چه دوره ای است؟

وجود تحولات و پویایی خاص هنر باعث می شود که تاریخ انقضای تعاریف عناصر هنری روز به روز کم و کمتر شود. همین امر نیز موجب شده تا شرکت در دوره یکساله dba هنرهای تجسمی الزامی شود. کلا مقوله ی هنر در هر زمینه ای در جوامع مختلف به صورت کاملا مستمر با گذشت زمان و تغییر علایق و سلیقه ی افراد جامعه و همچنین رشد و پیشرفت تکنولوژی و تغییر نحوه ی زندگی جوامع همیشه در حال تغییر است . هر هنرمند با توجه به خلق و خوی مردم جامعه ی خویش و همچنین سلایق آنان و استفاده از توانایی های هنری خویش اقدام به خلق آثار هنری زیبا و منحصر به فردی می کند که گاها اثرات بسیار خاص و ماندگاری بر جا می گذارد و همین موارد موجب شد تا شرکت در دوره یکساله مدیریت عالی کسب وکار هنرهای تجسمی dba رونق پیدا کند.

در حال حاضر مرز هنر و ظهور آن از هر سو شکسته شده است . هر هنرمند نوظهور و علاقمندی برای خود روزنه ای به منظور خروج از قاب کهنه ی تعاریف و نمودهای قدیمی هنر پیدا می کند . این حقیقتی است که هنرمندان به طور مستمر با آن دست و پنجه نرم می کنند .
البته مخاطبان امروزی هنر نیز، بی نیاز از تکرار تعاریف و نمودهای سنتی قدیمی هنر نیستند. بهتر است هر از چند گاهی با ظهور عناصر نو و خاص در عرصه هنر و دیدگاه های جدید ، به تعریف پذیری هنر نیز دوباره نگاهی انداخته و مجالی برای ارایه ی تعاریف جدید پیدا کنم . چرا که شکست مرزها و خطوط دست و پا گیر قدیمی ، در مراحل اولیه نیازمند شناخت دقیق و کامل هنر می باشد . چه فرصت ها و استعداد هایی که به علت نا آگاهی از اصل هنر های مختلف در توهم نوآوری باقیمانده و بسیار تکرار شده است و یا اینکه اصلا در مقوله ی هنر نیز نمی گنجیده است . با گذشت سالها از عمر هنر ، بارها شاهد آن بوده ایم که کسانی سالهای عمرشان را به گمان رسیدن به هنری بدیع و خاص ، تلف کرده و هرگز نتوانسته اند هنر با ارزشی به وجود آورده و متمایز شوند . فلز کاری که ۴ سال از عمرش را صرف این کرد که بدون ابزار و برش خاصی بتواند محصولی منحصر به فرد و خاص ایجاد کند و همچنین فردی که گمان می کرد با استفاده از لوازم
آرایش می تواند طراحی خاصی ارایه دهد و یا افرادی که با هنر گل خشک و …….. کار می کنند از این دسته اند .
با وجود تمامی این تفاسیر هیچ کس نمی تواند ادعا کند که تعریفی جامع و دایمی از هنر ارایه می دهد . اما گمان می کنم تمامی تعابیر هنر در واقع تلاشی است که باعث توهم زدایی از هنرجویان تازه کار شده و آنها را به مسیری درست و اصولی سوق می دهد.

تحول هنر و پویایی آن باعث می شود همواره تعاریف متعددی از هنر و عناصر هنری داشته باشیم ، به شکلیکه با وجود نظریه پردازان بزرگ هنر، لزوم ارایه ی تعاریف خاص جدید و منطبق با فرهنگ روز و جغرافیای فرهنگی ، ناگزیر پذیر است . البته لازم به ذکر است وجود مصادیق هنری هم با وجود کارآیی لازم نمی تواند منشا تعریف علمی و دقیق و ماندگاری باشد .
در هر جنبشی زمان دخیل است ، چرا که هر حرکتی ، نقطه ی آغازی دارد و برای رسیدن به نقطه ی پایان احتیاج به زمان دارد . البته این بردار زمانی بر حسب نوع حرکت و جنبش خاص ، تعابیر متفاوتی پیدا می کند . مثلا یک قطعه ی موسیقیایی در لحظه ای شروع شده و لحظه ای دیگر به پایان می رسد ، یا یک اثر نمایشی در بین دو فاصله ی زمانی اتفاق می افتد . تقریبا باید به این مسئله اذعان داشت که درک هیچ اثر هنری خاصی در لحظه اتفاق نمی افتد . حتی در خلق آثار هنری نظیر مجسمه ، عکس ، نقاشی و … که ظاهر زمان جلوه ای در آن ندارد اما توالی دریافت عناصر و جابجایی دید ، تحلیل و ….. به یک ترتیب زمانی وابسته است .اگرچه گاها ممکن است که این ترتیب زمانی برای تمامی مخاطب ها ، ثابت و قطعی نباشد ، اما همین جمله ی آخر می تواند به عنوان وجه کاملا متمایز هنرهای تجسمی و دیگر هنرهای بصری نیز مورد توجه قرار گیرد.

تعیین حوزه های نسبتا قطعی هنری ، قبل از هر چیزی متاثر از تعریف خود هنر می باشد. هنر پدیده ای است فعال و پویا که دایما متناسب با درک و برداشت جامعه ی مخاطب و نگرش هنرمندان و عرضه ی آثار هنری نیز دگرگون می شود.